ولی برای من هر لحظه دلتنگتم...
چقدر سخته نگاهت کنم و توی چشمات غرق نشم...
هر لحظه که با هم میخندیم، میترسم...میترسم از روزی که باز دنیامو زیر و رو کنی...
این رویاااا، این امید، چه افسار گسیخته ای که هر روز با تو رویا میسازه و من هر شب خرابش میکنم...
دیگه طاقت قدم زدن تو رویای «ما» تنهایی را ندارم...
یه موقع که دستمو گرفتی با هم میریم سراغ آرزوهایی که یکی یکی با رفتنت خاکشون کردم...
دستم را بگیر...
zirnevis...برچسب : نویسنده : 9zirnevisezendegi5 بازدید : 153