همین یه گوشه، دنیای من بود...تمام آرزوهایم...
خودت خواستی و صندلی پادشاهیت را خالی گذاشتی...
من ملکه تو بودم...با رفتنت، تاج روی سرم پودر شد....
من مونده بودم با صندلی خالیت که هر شب کنارش خوابم میبرد به امید لحظه برگشتت...
نیامدی...قلبم یخ زدم...با قلب یخی ادامه میدهم شاید روزی دستان گرمت نوازشم کرد...
zirnevis...
برچسب : نویسنده : 9zirnevisezendegi5 بازدید : 157