خدايا تو بنويس....

ساخت وبلاگ
گاهي فكر ميكنم دارم قدم قدم بهت نزديك ميشم گاهي انگار كوه كوه جلوم قد علم كرده اند...از اين دويدن سمتت خسته شدم...كاش تو هم قدمي برداري تا نوازشم كني...گاهي دنيا زير پايم خالي ميشه و ضعف تمام زندگيمو را پر ميكنه گاهي با  نسيمي از كوي تو برمي خيزم...خدايااااا دلتنگي بس است...آخر اين قصه را تو بنويس...دستم را بگير تا فرسنگ ها فاصله را با يادي از تو تمام كنم و نفسش نسيم صورتم شود...با دلتنگي او غريبم....خيلي غريبم...

zirnevis...
ما را در سایت zirnevis دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9zirnevisezendegi5 بازدید : 129 تاريخ : جمعه 12 آذر 1395 ساعت: 12:04