zirnevis

متن مرتبط با «این» در سایت zirnevis نوشته شده است

این روزها….

  • گاهی دنیا اینقدر کُند میچرخید که سال ها  غصه بجای خون در رگ هام جاری بود ....سال ها بود زمان نمیگذشت و من هر روز در حسرت ، قلبم تیر میکشید و گم شده بودم....در خاطرات گم شده بودم و هر روز در عمق سیاهی غرق میشدم ....چرخید و تمام نشد...اینقدر چرخید و چرخید تا در سیاهی روزنه ای پیدا شد و من نور روشنی دیدم....نور در وجودم پخش شد.... این روزها خون توی رگ هام جاری شده، خنده هام برگشته، انرژیم برگشته،،،شب های غمگینم تموم شده...شب های طولانی و سیاه کوتاه شده....زمان میگذره...با شادی میگذره...بدون هیچ حسرت و دلتنگی...یه گوشه ای از قلبم بیدار شده و کمی میتپه...باید به تمام قلبم راه پیدا کنم و خون را در تمام رگ هایم جاری کنم...روزهای روشن بمون برام... + نوشته شده در جمعه بیست و چهارم تیر ۱۴۰۱ ساعت 16:25 توسط دخترك فسقولي به قول عشقم  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کاش بیدار میشدم از این کابوس چند سال…

  • گاهی بعضی روزها دلم میخواد من را از این کابوس چند سال رفتنت بیدار کنی و بگی پاشو،،همش کابوس بوده...تو قرار نیست زن کسی دیگه بشی...چقدر این چند سال به اندازه چند بار زندگی پیر شدم،  هزار بار مُردم، تمام شدم...ولی باز فردا شروع کردم... + نوشته شده در چهارشنبه ششم بهمن ۱۴۰۰ ساعت 19:54 توسط دخترك فسقولي به قول عشقم  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • در این حوالی....

  • نیستم، درون خودم نیستم، سرگردان و حیران بدنبال وجود گم کرده ی خودم میگردم....گاهی به دیواری تکیه میدم، لحظه ای نفس تازه کنم...خراب میشود...و من سرگردان تر از قبل میگریزم...میگریزم و باز در این سیاهی میچرخم...خوبه در این حوالی آیینه ای نیست که عمق شکست درونم را ببینم... حس میکنم اما باور نه.... , ...ادامه مطلب

  • این روزها....

  • این کشمکش های درونم...این حرف های نگفته و این تلاش بی سرانجام ....از قلبم سنگین تره.....و من این روزها بیشتر قلبم درد میگیره....این روزها بدترین روزهایی است که باید چشممو ببندم، گوشم را کر کنم بر روی دوس داشتنت...ولی این صدای قلبم، این کشش درونم را، این خواستنت  .....این تنم را گاهی به خاک میسپارم شاید آرام شوم..., ...ادامه مطلب

  • در این رفتن ها...

  • وقتی به چشم هات نگاه میکنم هزاران حرف نگفته در دلم به رقص میاند تا بر لبانم بنشینند که از نبودنت بگم... دهنم  را قفل میکنم تا مبادا قطره ای از  دلتنگیم را بچشی  و سیراب شوی... میدانم نیامدی که بمانی...بیا در این رفتن ها، منم با خودت ببر، غم را غافلگیر کنیم با آغوشی ابدی...  , ...ادامه مطلب

  • بیا و من را از این کابوس بدزد....

  • زندگی تازگی ها برام سخت شده....این روزها یادم نمیاد کی واقعی لبخند زدم....فقط انگار نگاه میکنم به اتفاقات اطرافم....انگار مرده ام و قادر به تغییر نیستم....حتی این مردن هم دلتنگی تو را کم نکرده....این روزها به نبودت بیشتر فکر میکنم.....کاش نمیرفتی....کاش هیچ وقت شهره را نمی کشتی....کاش اون طور نمی رفتی و من همیشه بغض رفتنت توی گلوم سنگینی نمیکرد....این روزها بیشتر دلم میخواد بغلم کنی و من را از کابوس تصمیمم بیدار کنی....گاهی باید رفت تا نبودنم را حس کنی....شاید چیزایی که بدست اوردی خیلی ارزشمندتر باشند....ولی یه روزی دلتنگمم بشی که نتونی بهم بگی....یه روزی این روزای سخت دوری من یادت بیاد و اون موقع فقط دلت بخواد تمام دنیا را زیر پات بذاری تا به آغوشم برسی ولی سر مرده ی من نیا.....فقط بدون اگه آخر تموم شد تو خراب کردی...با قید و شرط منو میخواستی و این شرط عشق نبود.....بیا....بیا و من را از این کابوس بدزد...,بيا منو بكن,بیا منو بمال,بیا منو بخور ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها